به نقل از «آخرین نیوز»

اجاره ۳ آدمکش برای کشتن مادر و خواهر شوهر!

تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۴۹۵۰۵

شامگاه ۲۳ فروردین سال ۹۸ شنیده شدن صدای شلیک چند گلوله در خیابان ظفر پلیس را به محل کشاند. آن طوری که شاهدان ماجرا عنوان کردند پس از صدای گلوله‌ها دو مرد مسلح بسرعت از آپارتمانی که دقایقی بعد مشخص شد محل جنایت بوده خارج و با همدستشان که داخل خودرو در انتظارشان بود، متواری شدند.

مأموران کلانتری ۱۰۳ گاندی به محض ورود به خانه با جسد دکتر محمود باستانی ۶۲ ساله، مشاور عالی رئیس بیمارستان فیروزگر روبه‌رو شدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مریم همسر مقتول در توضیح ماجرا به مأموران گفت: زمان حادثه من و همسرم در خانه تنها بودیم که فردی با عنوان مأمور سازمان آب و فاضلاب زنگ خانه‌مان را زد و به محض اینکه در را باز کردیم دو مرد جوان به طور وحشیانه وارد خانه‌مان شدند. محمود ابتدا خواست تا مانع ورودشان شود که به او شوکر زدند و روی مبل افتاد. پس از آن من را با تهدید به داخل اتاق بردند و جعبه جواهراتم را گرفتند. در آن لحظه همسرم قصد داشت با سر و صدا از همسایه‌ها کمک بخواهد که آن دو نفر به او شلیک کردند و بعد هم بسرعت فرار کردند.

به این ترتیب جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران در نخستین گام از تحقیقات دوربین‌های مداربسته محل جنایت را مورد بررسی قرار دادند و شماره پلاک خودروی عاملان قتل و سرقت را به دست آوردند.

در گام دوم از تحقیقات مأموران متوجه شدند که همسر مقتول با زن برادرش به نام کتایون که بتازگی طلاق گرفته، اختلاف شدیدی داشته‌اند. بنابراین کتایون ۵۰ ساله بازداشت شد و در ادامه به اجیرکردن سه مرد برای قتل مادر و خواهرشوهرش اعتراف کرد و گفت: من و همسرم ماه قبل به خاطر دخالت‌های مادر و خواهرشوهرم از هم جدا شدیم. بعد از جدایی به فکر انتقام از آنها افتادم و با اجیر کردن ۳ نفر تصمیم گرفتم مادر و خواهرشوهرم را از بین ببرم که آنها به اشتباه دکتر باستانی یعنی همسر خواهرشوهرم را به قتل رساندند.

با اعترافات صریح متهم هر سه مرد اجیرشده شناسایی و بازداشت شدند و آنها نیز به قتل دکتر باستانی اعتراف کردند و پرونده‌شان پس از تکمیل به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

اولین جلسه دادگاه

در نخستین جلسه رسیدگی به این پرونده اولیای دم برای متهمان درخواست قصاص کردند. متهم ردیف اول مدعی شد در ازای دریافت ۳۰ میلیون تومان راضی به انجام این کار شده بود. وی گفت: چون به پول نیاز داشتم ماجرا را با دو نفر از دوستانم در میان گذاشتم و آنها هم پذیرفتند. بعد از آن با ۵ میلیون تومان دو اسلحه خریدیم. قرار بود ۵ میلیون تومان به کسی بدهیم که رانندگی می‌کند و من و دوستم که قربانی‌ها را می‌کشیم نفری ۱۰ میلیون تومان برداریم. همه چیز طبق نقشه پیش رفت و کتایون عکس و نشانی خواهرشوهرش را از طریق واتساپ برایم فرستاد. قرار بود بعد از آن به خانه مادرشوهرش در اکباتان برویم.

ما تصمیم به قتل نداشتیم. می‌خواستیم همسر دکتر باستانی را بدزدیم و در مقابل برای آزادی‌اش پول بیشتری بگیریم، اما وقتی شوهرش شروع به دادوفریاد کرد از ترس چند تیر به سرش شلیک کردم.

در ادامه متهم ردیف دوم که برایش به اتهام معاونت در قتل و سرقت مسلحانه کیفرخواست صادر شده بود به جایگاه رفت و اتهامش را پذیرفت و متهم ردیف سوم هم در دفاع از خودش تأکید کرد که فقط راننده بوده و نقشی در جنایت نداشته است.

بعد از متهمان، کتایون به جایگاه رفت و اتهاماتش را رد کرد و گفت: من نه مشکلی با خانواده همسر سابقم داشتم و نه نقشه‌ای برای قتل‌شان کشیدم و اصلاً از ماجرایی که متهمان تعریف می‌کنند، خبری ندارم.

در پایان جلسه قضات متهم ردیف اول را به قصاص و متهم ردیف دوم را به حبس محکوم کردند، اما متهم ردیف سوم که راننده بود از اتهاماتش تبرئه شد.

پرونده کتایون هم برای تکمیل تحقیقات به دادسرا برگردانده شد که اولیای دم به حکم صادره اعتراض کردند و پرونده به دیوان‌عالی کشور رفت که حکم قصاص متهم ردیف اول تأیید اما قرار شد متهمان ردیف دوم و سوم دوباره محاکمه شوند.

دومین جلسه دادگاه

در دومین جلسه دادگاه پس از اظهارات متهمان، قضات وارد شور شدند و متهم ردیف دوم و سوم را به حبس محکوم کردند و کتایون نیز تبرئه شد. این حکم در شعبه ۴۱ دیوان‌عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد.

اما با درخواست فرجام‌خواهی وکیل اولیای دم، حکم تبرئه کتایون بار دیگر در دیوان‌عالی کشور مورد رسیدگی قرار گرفت.

وکیل اولیای دم در اعتراض به حکم صادرشده، عنوان کرد: او سه مرد را برای یک جنایت اجیر کرده بود و بررسی تماس‌های متهم هم نشان می‌دهد که وی بارها با متهمان در تماس بوده و برای آنها پول واریز کرده است. به همین خاطر کتایون نباید از اتهام معاونت در قتل تبرئه شود. پس از آن پرونده کتایون بار دیگر در دیوان‌عالی کشور مورد رسیدگی قرار گرفت و حکم تبرئه وی شکسته شد و پرونده به شعبه هم‌عرض فرستاده شد.

سومین جلسه دادگاه

در ابتدای این جلسه که در شعبه پنجم دادگاه کیفری برگزار شد، اولیای دم تأکید کردند: نقش کتایون در جنایت را نمی‌توان کتمان کرد و باید به اشد مجازات محکوم شود.

پس از آن کتایون به جایگاه رفت و گفت: به خاطر کینه‌ای که از مادر و خواهرشوهر سابقم داشتم تصمیم به این کار گرفتم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، وی را به ۲۰ سال حبس محکوم کردند.

منبع: روزنامه ایران

منبع: آخرین نیوز

کلیدواژه: دیوان عالی کشور میلیون تومان جلسه دادگاه اولیای دم متهم ردیف ردیف دوم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۴۹۵۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا کسی برای دختران دانشجوی آمریکایی شعر برای خواهرم نمی‌خواند!

 این چند روز که عکس‌ها و فیلم‌های ضرب‌وشتم دانشجویان آمریکایی در رسانه‌های خارجی سانسور می‌شود، نخستین سؤالی که به ذهن می‌رسد این است که اگر این تصاویر مربوط به ایران بود، روایت ماجرا چطور شکل می‌گرفت؟!

ضرب‌وشتم وحشیانه دانشجویان و حتی استادان دانشگاه در حالی است که مطالبه معترضان تنها توقف جنایت در غزه است، اما همین را هم تحمل نمی‌کنند. ۶۰۰نفر را دستگیر و ده‌ها نفر را تحقیر کردند و زیر باد کتک گرفتند؛ تا آنجا که مجبور شدند خون‌های ریخته‌شده دانشجویان را با ماشین آبپاش شست‌وشو دهند بلکه آثار جنایت پاک شود. اما تمام رسانه‌های اصلی، این خروش بی‌سابقه را سانسور کرده‌اند.

تا این‌جا آزادی‌بیان به روایت آزادی آمریکایی است؛ اما بیایید فرض کنیم که این ماجرا در ایران اتفاق می‌افتاد. آنگاه رسانه‌ها و سیاستمداران غربی و نهاد‌های حقوق بشری چطور رفتار می‌کردند؟ این در حالی است که کنشگری دانشجویان، اعتراض به وحشی‌گری بی‌سابقه رژیم صهیونیستی است و نه اقدامی علیه امنیت ملی کرده‌اند و نه آسیبی به اموال عمومی زده‌اند و نه آدم کشته‌اند و نه کف خیابان مأموران را برهنه و سلاخی نموده‌اند و نه با گروه‌های آدمکش و تفرقه‌افکن و برانداز همکاری کرده‌اند و یا اجیر آنها شده‌اند. با همه اینها فرض کنید این وقایع در ایران بود؛ آنگاه آنها چه رفتاری می‌کردند؟

- تمام رسانه‌هایشان به‌خط می‌شدند تا شب و روز، عکس‌ها و تصاویر را به کرات بازنشر و تحلیل کنند. اگر هم تصویری پیدا نمی‌کردند از عکس‌های گذشته یا ساختگی یا تصاویر تجمعات دیگر کشور‌ها استفاده می‌کردند.

- از فرصت استفاده و تمام گروه‌های آدمکش و تروریست و اراذل و اوباش را به‌صف می‌کردند تا وارد کشور شوند یا از گوشه و کنار شهر جمع‌شان می‌کردند تا تجمع دانشجویان را تبدیل به شورش علیه امنیت کشور کنند.

- تمام سیاستمداران در رده‌های مختلف در دیگر کشور‌ها را ردیف می‌کردند تا تصاویر را محکوم کنند. از دولت‌ها درخواست می‌کردند با ایران قطع رابطه کنند و نهاد‌های امنیتی ایران را تروریستی بنامند.

- تمام سلبریتی‌ها به‌صف می‌شدند و موضع‌گیری می‌کردند. هر سلبریتی‌ای هم اعلام موضع نمی‌کرد، به‌صورت مجازی به او حمله‌ور می‌شدند تا از سر ترس سخن بگوید و ساکت نباشد. هر میزان هم لازم بود پول خرج می‌کردند.

- هر زمان اعتراضات از دایره اخبار خارج می‌شد و به سمت آرامش پیش می‌رفت، با ریختن خون چند بی‌گناه، آن را شعله‌ور می‌ساختند. حتی اگر لازم بود، در کف خیابان مامور امنیتی یا انتظامی یا آدم عادی را نیز سلاخی می‌کردند و خون می‌ریختند.

- همه نهاد‌های حقوق بشری را به‌خط می‌کردند تا بیانیه دهند و محکوم کنند و قطعنامه دهند و تحریم جدید وضع کنند.

- از صفحات آشپزی و آرایشگری و پیج‌های فیتنسی و صفحات رقص و جادوگری و شومنی گرفته تا همه اینفلوئنسر‌ها را به‌خط می‌کردند و سکه می‌دادند تا مطالب آنها را بازنشر کنند و این احساس ایجاد شود که تنها یکصدا بیشتر در جامعه وجود ندارد.

- عده‌ای ساده‌لوح و خودحقیرپندار را هم تحریک می‌کردند تا کاملا واداده، غرب را تشویق کنند و کشور را متهم به ناکارآمدی و تباهی کنند.

- جهت تهییج بیشتر و تحریک احساسات، آثار هنری تولید می‌کردند و شعر می‌ساختند و موسیقی درست می‌کردند. اما هیچ‌کس برای دختران و زنان دانشجوی آمریکایی شعر «برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون» نمی‌خواند و با عکس‌های آنها فیلم و کلیپ نمی‌سازد.

- تا می‌توانستند به اموال عمومی و دارایی شخصی مردم و کشور لطمه می‌زدند تا ترس و وحشت در شهر حاکم شود و مردم احساس کنند همه‌چیز از دست رفته است و به‌زودی انقلاب می‌شود. بعد هم تصاویر آن را با ضریب بالا توزیع می‌کردند تا بگویند قدرت برتر در میدان آنها هستند. اما همان‌ها امروز هتک حیثیت دانشجویان آمریکایی را نادیده می‌گیرند، بلکه صدای‌شان آگاهی‌ساز و روشنگرانه نباشد.

منبع: روزنامه همشهری

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی